گفتم مادر
گفتم : مادر !
گفت : جانم
گفتم : درد دارم !
گفت : بجانم
گفتم : خسته ام !
گفت : پریشانم
گفتم : گرسنه ام !
گفت : بخور از سهمِ نانم
گفتم : کجا بخوابم !
گفت : روی چشمانم
گفتم پارچ آب برگشت رو فرش
گفت: ای خدا ذلیلت کنه کصافط
نظرات شما عزیزان:
نادیه
ساعت8:23---20 خرداد 1392
خخخخخخخخخخخ خیلی خوف بود میسی بچه ها....پاسخ:خواهش نادیه جون،راه گم کردی؟؟ از این طرفا؟؟؟؟
گندم
ساعت20:12---17 خرداد 1392
پاسخ:چی شده؟؟؟؟؟؟؟؟
با تشکر از امودنت
پاسخ:خواهش ممنون از اومدن شما
پاسخ:خواهش ممنون از اومدن شما
رها
ساعت12:33---17 خرداد 1392
خخخخخخخخخخخخخخخخخ
aysa
ساعت21:51---16 خرداد 1392
باخال بود پسندسدم اورين به جفتتون
پاسخ:و همچنین آفرین به تو آیسا جووون
پاسخ:و همچنین آفرین به تو آیسا جووون
گندم
ساعت16:48---16 خرداد 1392
شما کجایین خبری ازتون نیست
راستی با مامانت کل راه انداختی
راستی با مامانت کل راه انداختی
گندم
ساعت16:48---16 خرداد 1392
شما کجایین خبری ازتون نیست
راستی با مامانت کل راه انداختی
راستی با مامانت کل راه انداختی